شروع کردن سخته نه ؟

من میدونم و شما هم بهتر از من که شروع به انجام دادن کار ها بسیار سخته و شاید عامل اصلی موفق نشدن ما شروع نکردن است

مگرنه تو دانش آموز قوی هستی و میخای به خواسته هات بررسی میخای خانواده ات رو خوشحال کنی میخای موفق ترین باشی

میدونم من بهت باور دارم

شاید بپرسی : تو که اصلا منو نمیشناسی ، چه جوری بهم باور داری ؟

من بهت باور دارم چون همه میتونن موفق بشن فقط باید نشونه ها رو دنبال کنن باید ببینن خدا براشون چی سر راهشون میذاره

تا به حال این داستانو شنیدید که میگن طرف میخواست برنده بشه تو قرعه کشی

داد میزد : خداااااا ، مگه تو خدااا نیستی منو برنده کن

بعد از مدتی یک مردی بهش نزدیک میشه میگه : تو بلیط هم خریدی ؟

مرده یکم فکر می کنه میگه : نه ، چرا باید میخریدم !!

شما چی فکر میکنید ؟ (لازمه بلیط بخرید ؟)

همین جا که رسیدی و داری این مطلب رو میخونی نشونه اینه که دنبال موفقیتی (تشنه موفقیتی ) ، فقط خسته ای و سردرگم و واقعا نمی دونی باید چه جوری خودتو به خواسته هات برسونی

خب پس لازمه یکم درباره روش ها صحبت کنم :

اول به سراغ مشکل اصلی بریم 

خیلی از دانش آموزان تلاش می کنند به متعهد باشند و پایبند به مسیر طلایی ، که برای خودشون طراحی کردند 

هم برنامه ریزی دارند هم مشاور و هم میدونه چه طوری درس بخونه تا درصد و نمره بالا کسب کنه 

ولی نمیتونه !!!

واقعا نمیشه بعضی مواقع هر زوری میزنه نمیتونه درس بخونه 

انگار مغز و جسمش اجازه نمیده 

شب ها با عذاب وجدان از کار های نکرده خودش نمیتونه بخوابه 

تا به حال این مشکل رو تجربه کردید ؟؟

واقعا درس خوندن اینقدر سخته ؟؟

پس چرا بعضی از دانش آموزان خیلی راحت تر از ما درس میخونند ؟؟

داستان چیه ؟؟

بذار یک چیزی بهت بگم :((منم مثل تو بودم ))

خیلی وقتا یک صفحه خوندن برام ساعت ها طول میکشید در حالی که رفیق صمیمی من فقط 5 دقیقه براش وقت میذاشت 

سوال من این بود مشکل کجاست ؟؟

من بهره هوشی پایینی دارم که باید بارها بخونم ؟؟

این احساس ناتوانی برام مساوی شد با استرس و آشفتگی ذهنی و درنهایت فلج ذهنی هیچ کاری نمیتونستم بکنم 

داخل کتابخونه بودم ولی ذهنم بیرون کتابخونه و در حال سرزنش 

اما الان شرایطم خیلی فرق کرده 

این رو به عنوان یک فرد به شدت وسواسی میگم من خیلیی سرعت بالاتری پیدا کردن حواس پرتی ام خیلی کم شده و آرامشم بیشتر 

ساده بگم :

عمل گرا تر شدم 

سوال : چیکار کردی؟؟

سعی کردم مشکلات خودم رو درس خوندن پیدا کنم و با کمک تکنیک های بهره وری کنترل کنم 

این تکنیک باعث میشه شما هرروز احساس کنی تعهدت به کار کردن بیشتر میشه 

برای مثال :

من مشکل تمرکز داشتم و خیلیی زیادتر از حدی که فکر میکردی وقتی میرفتم سراغ درس ، ذهنم پر میشد از هرچی به جز درس ، خیلیی بد بود 

ولی الان خیلی راحتترم با کمک فقط یک تکنیک ساده ، محدودیت هایی برای خودم ایجاد کردم که راحت متمرکز میشم 

پس داستان واقعی اینه ؟

که باید خودت رو تغییر بدی 

باید مشکلات خودت را تشخیص بدی و با تکنیک ها اصلاح کنی

مشاور کمکم نمیکنه ؟ 

به عنوان کسی که در دوران تحصیلم مشاور داشتم میخوام اعتراف کنم ؟

خیلی وقتا مشاور فقط برای آرامش ذهن ،من بود که یکی هست که بهم کمک کنه 

ولی مشاور ها معمولا دانش آموز خیلی زیاد دارند 

و خیلی متمرکز نیستند روی فقط یک شخص 

حتی خیلی از کارگاه های آموزشی برای حل مشکلات ذهنی و رفتاری دانش آموز نمیذارن 

فقط روی برنامه ریزی و هدفگذاری متمرکز هستند 

از خیلی از دانش آموزان شنیدم :

که فقط به من مشاور برنامه میده همین